معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

شهیدخدامرادمرادی(زندگینامه+وصیتنامه)

شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۴۷ ق.ظ
نام شهید: خدامراد مرادى

نام پدر: محمدخان

تاریخ تولد : 1335/09/7

محل‌تولد :چرام

 تاریخ شهادت :1361/1/2

مسئولیت: فرمانده گردان

زیارتگاه: استان ک.ب -شهرستان چرام-روستای القچین

 زندگینامه

بسم الله االرحمن الرحیم

پاسدار شهید خدامراد مرادی در سال 1338 در یکی از روستاهای کهگیلویه و بویراحمد به نام القچین در میان خانواده ای مسلمان و مؤمن و تهیدست متولد شد. دوران تحصیلی ابتدایی را در روستای خودشان گذراند و دوران تحصیل متوسطه را در جماران (چرام) مشغول بود و توانست تا کلاس پنجم متوسطه درس بخواند. شهید مرادی از جوانان فعال و پرکار و مفید به حال انقلاب بود اخلاق بسیار خوب و مهربانی داشت بطوری که پدر شهید تعریف می کند خدامراد از هفت سالگی نماز می خوانده و وظایف مذهبی اش را انجام می داده و در تصحیح نماز دیگران کوشا بوده اخلاق و رفتار پسندیده اش باعث می شد که هیچ گاه با دیگران برخورد بدی نداشته باشد در برخوردهایش نهایت اخلاق اسلامی را می کرد و این بود که باعث مجذوبیت او در نزد فامیل و دوستان شده بود خدامراد در زمان انقلاب همراه با دیگر انقلابیون مسلمان زحمات زیادی برای زودتر به ثمر رسیدن انقلاب کوشید و در فعالیتها همیشه حاضر بود و با خلوص آماده فداکاری و ایثار بود تا بتواند کاری از پیش ببرد با عشق و علاقه خاصی کار می کرد که این از ایمان پاک و خداگونه اش نشأت می گرفت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به عضویت سپاه پاسداران درآمد تا شاید بتواند در این ارگان مردمی و اسلامی که زیر نظر ولایت فقیه اداره و رهبری می شود در پیشبرد اهداف انقلابی و عالیه اسلامی خدمتی کند شهید پاسدارمان خدامراد هنگامی که مزدوران بیگانه در کردستان آشوب به پا کرده بودند به همراه دیگر برادران رزمنده اش عازم آنجا شد تا به جیره خواران بیگانه پرست امان ندهد تا نیات پلید ابرجنایتکاران را در منطقه پیاده کند پس از آن رابطه با جنگ تحمیلی مدتی را در سوسنگرد به نبرد حق طلبانه علیه باطل مشغول بود و برای بار سوم عازم جبهه آبادان شد که در این حمله وی زخمی گردید و پس از بهبودی باز به سنگرش برگشت تا در حمله حماسه آفرین طریق القدس شرکت کند در این حمله او نقش مهمی بر عهده داشت که زخمی شد اما زخمش سطحی بود و پس از پیروزی در این حمله باز پس از مدتی در فروردین ماه 61 در حمله پیرزومندانه فتح المبین که با رمز یازهرا شروع شد شرکت کرد او در حالی که فرماندهی گروهی از برادران پیکارگرش را بعهده داشت در حمله ظفرمند و دشمن شکن جندالله پس از کسب پیروزیهای بزرگ به فیض شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرینه اش و دیداری که لایقش بود رسید و مزد جهاد فی سبیل الله اش را چه زیبا دریافت کرد که همانا برای جهاد در راه خدا مزدی بالاتر از شهادت و مقامی بالاتر از شهید نمی توان تصور کرد. او رفت چون دیگر عاشقان راه الله اویی که برای محرومان و مستضعفان دل می سوزاند و یاریشان می کرد و همواره به فکرشان بود او رفت و به خیل کاروان راهیان راه حسین(ع) پیوست و با خون گرم و پاکش ما را رهرو راهی کرد که جز پیروزی و شهادت شکستی در آن نیست او رفت اما یادش را همیشه در خاطر خواهیم ماند تا به دیگران بیاموزند خوب بدن را و پاک زیستن را همراه با جهاد فی سبیل الله و سرانجام مرگ را پذیرفت در راه خدا او به آرزویش که همانا لقاءالله بود رسید. روحش شاد و راهش پررهرو باد.

فرازی ازوصیتنامه شهید

 پدرم، مادرم، همسرم، خواهران و برادرانم مى‌دانم بعد از مرگ من چقدر ناراحت مى‌شوید و اما بدانید که من آگاهانه راهم را انتخاب نمودم و تصمیم گرفتم که تا دشمن در خاک و میهن اسلامى است باید کوشید و آنرا از خاک بیرون کرد و اما آنها که رفتند کار حسینى کردند و آنها که ماندند باید کار زینبى کنند.

  

همسرم از تو مى‌خواهم که زینب‌وار باشى و همچون شیرزنى پایدار و استوار بمانى و فرزندمان وقتى به دنیا آمد از نام‌هاى نیکوئى که به شما گفتم نامش را بگذار و آن را در خدمت اسلام پرورش بده و بعد از اینکه بزرگ شد بگو راه خودم را ادامه بدهد.

 آن‌هایى که دلشان براى من مى‌سوزد واقعا دلشان به حال اسلام بسوزد و بدانید که سعادت تمام خلق‌هاى دنیا در مکتب اسلام است و اسلام را نگه دارید و اسلام را داشته باشید و از روحانیت جدا نشوید و مخصوصا روحانیت خط امام و از ارگانها پشتیبانى کنید مخصوصا سپاه پاسداران زیرا که امام از آنها پشتیبانى مى‌کند و اگر با روحانیت مخالفت کنید باز هم زیر سلطه ابرقدرت‌ها خواهید رفت مواظب باشید و من وصیتم را کردم.

 

خاطراتی اززبان همسرسردارشهید خدامرادمرادی

1-همسر شهید : ما 9 ماه بود که ازدواج کرده بودیم که ایشان شهید شدند و این 9 ماه هم مدام در جبهه بودند اما رفتار ایشان با اقوام و دوستان و آشنایان رفتاری نمونه بود و حتی در جبهه همرزمانش همه عاشق رفتار او بودند و ایشان فردی بسیار باهوش و زرنگ و با ایمان و بسیار باتقوا بودند و من اصلاً فکر نمی‌کردم با این شجاعت و زیرکی که داشت شهید شود. 

2-همسر شهید : خاطره‌ای که زیاد در ذهن من مانده این بود که برای آخرین بار که می‌خواستند به جبهه بروند چهره‌ای بسیار نورانی و بوی بسیار خوشی از ایشان به مشام می‌رسید و من این وضع را برای اولین بار بود که می‌دیدم و انگار که خودش هم می‌دانست که می‌خواهد شهید بشود.

3-همسر شهید: من به او گفتم؛ مرادی چهره‌ات خیلی نورانی شده و بوی خوش عجیبی می‌دهی. و وقتی که من این چهره را مشاهده کردم می‌دانستم که رفتن او برگشتی ندارد و بسیار گریه کردم.

4-همسر شهید: ایشان به من گفت که شما به عنوان بسیجی و من هم به عنوان پاسداری از این انقلاب از امام و از وطنمان دفاع کنیم اگر شهید شدم که چه بهتر به آرزوی خودم می‌رسم و اگر هم سالم برگشتم دوباره به مبارزه خود ادامه می‌دهم تا پیروز شویم.

5-همسر شهید: ایشان وقتی که از جبهه می‌آمدند نامه‌های دوستانشان را به خانواده‌هایشان می‌داد و به آنها رسیدگی می‌کرد و هرکدام که مشکل داشتند آن مشکل را برطرف می‌کردند.

روحش شاد ویادش گرامی

معبرسایبری بیت الشهدا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی