معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

بعدازشهدا ما چه کرده ایم .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۵۹
درد دل با امام زمان(عج)
  تورا چه بنامم

که نامت در کامم نشسته است

و من‌گم شده در نام توام

زیباترین ترانه ام تقدیم تو باد

که زیبا ترین نغمه ها را در جانم نشانده ای

وآهنگ عشق را در سرایم افکنده ای

شیرین ترین لحظه هایم تقدیم تو باد

که شهد شیرین عشق را به من نوشانده ای

توراچه بنامم؟

که من در وجود تومانده ام

وتک ضربه های قلبم  چیزی جز نام تو نیست

نفسهایم آهنگ صدای تودارد

وهوای زندگیم بوی تورا گرفته است

دربیداری درد نبودنت

ودر خواب درد ندیدنت

آزارم می‌دهد

ومن درمانده درخواب وبیداریم

گرفتارفراغم

که می‌دانم وصالی ندارد

واسیر دریایی که می دانم ساحل ندارد

چون شکاری که در دام صیادم

وزخم این دام خواهد کشت آخر مرا

وتورا خواهم دید که امده ای

وجهان را پر ازعدل خواهی کرد

جانهای عالم به فدایت

گلهای عالم نثار خاک پایت

بیا مهدی چشمهای غبار الود مرا به جمالت روشن کن.


خادم الشهدا                                                                                               التماس دعا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۴۱



این روزها رنگ و بوی مردی را می دهد که تاریخ مصرف ندارد زندگی و سیره عملی  امام خمینی همیشه برایم آموزنده بوده ...
از عرفان و شب زنده داری هایش تا آرا او در فلسفه و حاشیه هایش بر کتب فلسفی و نهایتا سیاست ورزی و نگاه او به جامعه و سیاست
در مورد امام همیشه دو دیگاه و تلقی اشتباه مطرح بوده است
دیدگاه اول
دیدگاه مخالفان او که او را انسانی ساده معرفی می کنند  که دارای سواد آنچنانی نبوده و به خاطر روحانی بودن و سید بودن به چنین جایگاهی رسید و حتی در حرف زدن فعل و فاعل ها را هم جابجا می گفت و نهایتا به خاطر حمایت شاگردان و بازاریان مومن موفق به انقلاب در ایران شد
دیدگاه دوم
دیدگاهی که امام را بیش از حد مقدس می کند همین امروز یکی از دوستان شاکی بود که  فردی امام را  با ائمه و پیامبر مقایسه می کرد و او را انسانی در کنار معصومین معرفی می کرد در این دیدگاه اجازه بررسی و تحلیل آرا امام و احیانا سوال از برخی کارهای امام کاملا بایکوت است امام در این دیدگاه مقدس است یعنی موجودی که اساسا نمی توان از کارها و اندیشه های او سوالی پرسید
من معتقدم هر دو دیدگاه به امام ظلم کردند یکی در قامت مخالفان و دیگری در لوای موافقان
امام رحمه الله علیه را باید آنطور که بود بررسی کرد
او بود که انقدر منظم بود که بازاریان نجف ساعتشان را با رفت و آمدهایش تنظیم می کردند او بود که درسش را حتی در روز رحلت فرزندش سید مصطفی هم تعطیل نکرد
او بود که کتابی به عظمت چهل حدیث را در حدود 30 سالگی نوشت و نهایتا او بود که متفکرانی  چون مطهری و بهشتی  افتخار شاگردی او را داشتند


نوشته شده در تاریخ شنبه 14 خرداد 1390 توسط وحید فراهانی -                  خادم الشهدا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۲۵


یک سوال جدی قبل از ادامه هر بحثی وجود داره

2 نظریه در مورد حقیقت وجود داره

نظریه اول )برخی معتقدند حقیقت مساوی است با استدلال عقلی یعنی هر چیزی که با عقل بشه اثبات  کرد و بحث کرد میشه گفت حقیقت دارد

اما اگر نشد چیزی را اثبات کرد کذب و باطل است

نظریه دوم)برخی دیگه (از جمله عرفا) معتقدند حقیقت مساوی با استدلال عقلی نیست خیلی از حقایق در عالم وجود دارد که تو نمی تونی با عقل به اونها برسی و باید با دل و ابزارهای دیگه حرکت کرد

 در مسئله اثبات خدا اهل تعقل معتقدند فقط خدایی را میشه عمیقا معتقد شد که با برهان های فلسفی اثبات بشه

ولی عرفا میگن خدا را در اعماق شب و با یک مناجات خیلی بیشتر میشه حس و اثبات کرد تا نشستن و بحث کردن و استدلال ورزی

این دسته معتقدند خدا در خلوت های ما اثبات شده است اگر بحث و برهانی می آوریم برای جدل و گفتگو با مخالفان است

به نظر شما کدام راه کار برای فهم خدا بهتره

استدلال کردن برای اثبات خدا اصلا به چه دردی می خوره ؟

ما خدا را کجا یافتید در کتابها و بحث ها یا در متن زندگی ؟                           خادم الشهدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۲۳

مسئله ای که همیشه تو روانشناسی موفقیت  بر آن تاکید میشه اینه که

دنیا تحت تاثیر تفسیر ماست ما هر جوری دنیا و پیرامون خودمون را تفسیر کنیم همان طور معنی می شود

خیلی از ما مذهبی ها به دلیل نداشتن ارتباط و دیالوگ  با مخالفان و ملحدان و بی دینان همه مسائل دینی را اثبات شده قلمداد می کنیم و تو دنیای خودمون دنیایی را تفسیر می کنیم که که هیچ مخالفی نیست و انگار تو ذهن و قلب خودمون می گیم الحمدلله خدا که سر جاش هست و قرآن هم که اثبات شده  که تحریف نشده و نبوت و امامت و معاد هم که شکی در آنها نیست

غافل از اینکه تو همین فضای مجازی چه خبر است از صدر تا ذیلمان را به تیغ نقد و انتقاد کشیده اند و ما راحت  راحت دغدغه  قضا نشدن نماز شبمان را داریم .

یکی از همین بی بصیرتی ها که ناشی از عدم ارتباط با مخالفان اعتقادی است مسئله زیر است :

برخی معتقدند که وجود خدا بدیهی است و اساسا خدا نیازی به اثبات ندارد این مخالفان وجود خدا هستند که باید دلیل بیاورند ما نیازی به دلیل آوردن نداریم

این یک اشتباه و مغالطه است یکی از انواع مغالطه،مغالطه طلب برهان از مخالف است اینکه تو باور خود را درست بدانی بی هیچ دلیل و به مخالفان بگویی اگه دلیلی بر این حرف درست من دارید بیاورید در واقع حکایت ما شده حکایت  ملانصر الدین  که در نقطه ای ایستاد و گفت که این نقطه مرکز  زمین است. مردم به او گفتند چرا و به چه حسابی؟ پاسخ داد اگر می توانید ثابت کنید،این طور نیست .می توانید متر بردارید و اندازه بگیرید.

به نظر من انقدر ها هم مسئله ساده نیست خیلی از ماها چون تو محیط مذهبی بودیم و مدام از خدا شنیدیم خدا برایمان بدیهی است و روشن ولی برای فردی که در فضای الحاد باشد مسئله متفاوت است لذا نباید مسائل را همیشه ساده تلقی کرد


خادم شهدا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۲۲
زندگینامه سردار دلاور فاتح فاوشهید عنایت الله بازگیر

آن زمان که نزول آیه های عشق، پایان حکمرانی قانون ابلیس را اعلام کرد و دوزخیان، تابوت لاشه دو هزار و پانصد ساله را تشییع کردند و شبان وادی ایمن به مراد رسید  غبار توهم به کناری رفت، دستهایی به رشادت سپیداران قد برافراشتند، چشمانی به روشنی خورشید درخشیدند و قلبهایی به نجابت و صمیمیت گلها روییدند. با دیدن آنان، ناخودآگاه عده ای انگشت تحیر به دندان گزیدند که اینان دیگر از کدامین سلاله اند، بی خبر از آنکه آنان در دوران عطشناکی خاک، ریشه در ابر داشتند و در استیلای فرعون، خدمت شعیب می کردند. ، دلی داشتند به وسعت دریا و بازوانی به استقامت کوه و نگاهی که انتظار را معنا می کرد. بی شک سردار شهید عنایت اله بازگیر یکی از این سرافرازان سربلند بود

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.

اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .

دوران کودکی:

عنایت الله بازگیر در سال 1342 هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.

سردار شهید عنایت اله بازگیر از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.

شهید بازگیر پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.

تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.

این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد. از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت. در کنار فعالیتهایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.

پس از 6 ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال 1360 وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.

پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر 3و4و5 – خیبر – بدر – قدس 3 حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان
می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.

بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.

روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.

او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.

او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.

عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:

من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.

و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…

و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. و سرانجام اینکه فرمانده دلاور جبهه های جنگ، عنایت الله بازگیر در تاریخ 21/11/1364ه ش  در عملیات والفجر هشت در حالیکه فرماندهی گردان حضرت زینب(س) از لشکر 19 فجر را به عهده داشت، مست می ناب حسینی شد و به فوز عظمای شهادت نائل آمد. همان آرزویی که همیشه در پایان نامه هایش به آن اشاره می کرد که اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک و بدین سان پروانه جانش با نسیم عشق به پرواز درآمد و در بهشت خدا طلایه دار آنانی شد که مدتها با او در کشاکش حق و باطل همراه و همقدم بودند . 

 

فرستاده نوشته توسط دوست عزیزم که خودشون هم برادر شهید هستن . 

نویسنده:خادم الشهداء

 

                                                                                       تمام اجر ما در گمنامی است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۴۱

به نام خدا

شهید مصطفی( کمیل) صفری به همرزمانش می گفت:

« من سی و سومین شهید روستای بیشه سر هستم».


آخرین سفارش او به اطرافیان، این بود که برای شهادتش دعا کنند و

 
به همه سفارش می کرد تا در قنوت نمازشان، دعای فرج بخوانند

و شهادت او را از خدا بخواهند

 و می گفت:


هرکس در نمازش دعای فرج بخواند، دعایش مستجاب خواهد شد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۰ ، ۱۸:۱۲