معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

زندگینامه شهید حسن حسین پور

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۱، ۱۱:۳۵ ق.ظ
زندگینامه شهید حسن حسین پور

به نام خدای شهیدان

شهید حسن حسین پور در بیست اردیبهشت سال 1361 در یک خانواده اصیل و مذهبی در شهر قزوین، دیده به جهان گشود. و تحت تربیت پدر و مادری مومن‌، متدین و ولایت مدار پرورش یافت‌. دوران کودکی او همزمان با سالهای جنگ بود، او همیشه در مجالس عزاداری و کلاسهای مذهبی و قرآنی شرکت داشت. پس از طی دوره متوسطه و اخذ دیپلم در رشته ی علوم انسانی با شوق فراوان وارد سپاه شد و لباس مقدس سپاه را عاشقانه به تن کرد. عاشق امام خامنه ای و انقلاب و اسلام بود. در بدو ورود به سپاه در یگان مخصوص چندین سال آموزش های سخت و طاقت فرسا را با موفقیت پشت سر گذاشت این آموزش ها او را به تکاوری شجاع و نترس تبدیل کرده بود. در چندین عملیات، مثل عملیات پاکسازی سیستان و بلوچستان و عملیات شمال غرب کشور شرکت کرد.

در ادب و نزاکت ، رعایت شئونات اسلامی ، در صبوری و توکل به خدا ، در ادای فریضه نماز اول وقت
و قرآن خواندن روزانه  ، و عدم تعلق به دنیا و مسائل مادی دنیا زبانزد بود.
او درفروردین سال 89 ازدواج کرد . همیشه لبخند بر چهره داشت و همیشه زیر زبان در حال ذکر شهادت بود. در سالی که از طرف سید الشهدا به کربلا دعوت شده بود یکی از دعاهایش در حضور امام حسین(ع) طلب شهادت بود.
این قهرمان در 13 / 6 / 90  در درگیری با گروهک ضد انقلاب محارب پژاک در سردشت به درج رفیع شهادت نائل گردید.پیکر پاک این شهید همیشه زنده در مزار شهدای امامزاده حسین(ع) شهر قزوین به خاک سپرده شد . روحش شاد و یادش گرامی .

منبع :وبلاگ شهید حسین پور

نظرات  (۲)

۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۳۰ ابوالفضل زارع
حسن اقا ..سلام..توکلا۳ ماه ازمن بزرگتر بودی ولی نمیدانم چرا اینقدر ازمن جلوتر بودی حسن اقا شرمندتم داداش  حسن اقا به جان عزیزت از خدا بخوامنو ببخشه حسن اقا داداش بزرگه من شفاعت منو بکن عزیزجان برادر من خیلی بدبختم من اسیر دست شیطان شدم کمکم کن  خواهش میکنم داداش کمکم کن اینطوری نیام پیشت که روح سیاهم داداش روح سیاهم خجالت زده وشرمنده ام .......کمکم کن داداش بزرگه دست داداش کوچیکت وبگیر داداش
خوشا بحالش...به راهش...به کارش و به جایگاهش...
خدایا لایقم کن و شهادت در راهت را نصیبم کن.
🌷🌷🌷روحش شاد و یادش گرامی🌷🌷🌷


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی