معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

۱۴۷ مطلب با موضوع «زندگینامه» ثبت شده است

دانش آموز شهید محمد حیدری

نام پدر: عیسی

تاریخ تولد: 1348/06/20

میزان تحصیلات: سوم متوسطه

تاریخ شهادت: 1364/11/24

محل شهادت: فاو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۸:۵۸

شهیده طیبه سادات زمانی موسوی گودینی در هجدهم آبان ماه ۱۳۳۴ در روستای گودین کنگاور در استان کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش آقا سید حسین روحانی بود و مادرش فاطمه خانم نام داشت، طیبه سادات که شش ساله شد والدینش تصمیم گرفتند او را به مکتب بفرستند به همین خاطر هم در زمانی کوتاه تمام قران را فرا گرفت و طیبه شد عامل به کلام وحی . بعد از مکتب به دبیرستان پروین اعتصامی رفت و در رشته علوم طبیعی شروع به درس خواندن کرد.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۰۰:۱۱

مادر شهید ۱۰ روز قبل از ورود شهدای گمنام به کهگیلویه و بویراحمد. درمردادماه 1394خواب می بیند که شخصی می آید و به او می گوید: «پیکر پسرت پیدا شده است» و مشخصات او را هم می‌دهد. مادر شهید کریمی خواب را برای پسرش تعریف می کند و او هم به مسئولین این موضوع را می‌گوید.  پس از این مسئله از طریق آزمایش دی ان ای هویت شهید جان محمد کریمی پس از ۲۷ سال مشخص می شود.شهید جان محمد کریمی در سال ۶۷ در جزیره مجنون و پد خندق مفقود شده بود. 

جهت مطالعه وصیت نامه ،وصیت نامه ودیدن فیلم وداع باشهیدعزیز به ادانه مطالب مراجعه نمایید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۸ ، ۱۴:۳۵

  

راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه

«راز کانال کمیل» روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل، در کانال دوم فکه است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی تدوین شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

یک ساعت بعد دوباره آتش بعثی‌ها خاموش شد. ما از چندین موقعیت می‌توانستیم خاکریز دشمن را نگاه کنیم.

لحظاتی بعد بچه‌ها دیدند تعدادی بعثی با برانکارد برای انتقال مجروحان خودشان از خاکریزهای ب شکل جلو آمدند.

یکی از بچه‌ها که تیراندازی خوبی داشت نشانه‌گیری کرد و ...

بنکدار فریاد زد: نزنید، کسی حق تیراندازی ندارد، مگر ما مثل آن‌ها خبیث هستیم. هر وقت برای جنگ جلو آمدند مردانه با آن‌ها می‌جنگیم. بچه‌ها در عین جوانمردی، گذاشتند تا بعثی‌ها مجروحان‌شان را جمع کنند و به عقب ببرند و خشم خود را از اینکه چند ساعت قبل، آن‌ها مجروحان ما را تیر خلاص زدند، به دستور فرمانده در خودشان فرو بردند.

اما در پشت میدان نبرد، فرمانده گردان کمیل در تاریکی سحرگاه، به سختی خودش را به فرمانده تیپ رساند، او با اشک و التماس از اکبر حاجی‌پور درخواست نیروی کمکی کرد. اما در جواب خواهش و تمنایش، برادر حاجی پور فقط سکوت کرد و آرام‌آرام اشک ریخت. از سوی قرارگاه، دستور توقف عملیات صادر شده بود. این یعنی اینکه از دست حاجی‌پور هم کاری ساخته نبود. حالا باید تا دستور بعدی و اعزام گردان‌ها برای انجام عملیات صبر کرد.

از آن‌سو، بیش از صد نفر از نیروهای کمیل، به همراه معاون گردان در کانال سوم بودند. حدود ۱۲۰ نفر هم در کانال دوم زمین‌گیر شده بودند. حالا کانال، زیر آتش شدید نیروهای دشمن بود. اگرچه آتش از زمین و هوا می‌بارید اما شیربچه‌های گردان کمیل تصمیم گرفته بودند هر طور شده تا رسیدن فرمانده مقاومت کنند...

دانلود

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۰۰:۰۴