به گزارش معبرسایبری بیت الشهدا:.شهید «جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم التمیمی» معروف و ملقب به «ابومهدی المهندس» فرمانده میدانی و معاون رئیس سازمان الحشد الشعبی عراق بامداد. روزجمعه 13دی ماه1398 در حمله هوایی آمریکا در بغداد به شهادت است.
به گزارش معبرسایبری بیت الشهدا:.شهید «جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم التمیمی» معروف و ملقب به «ابومهدی المهندس» فرمانده میدانی و معاون رئیس سازمان الحشد الشعبی عراق بامداد. روزجمعه 13دی ماه1398 در حمله هوایی آمریکا در بغداد به شهادت است.
خبرنگار صداوسیما در عراق :
درباره جزییات ترور شهید قاسم سلیمانی گفت: ساعت 1:20 دقیقه بامداد چند بالگرد آمریکایی به همراه پهپاد در نزدیکی فرودگاهی در بغداد ، 2 خودروی بسیج مردمی عراق را هدف قرار دادند که در نتیجه آن افزون بر سردار قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و بیش از 9 تن از نیروهای بسیج مردمی به شهادت رسیدند.
قبول رشوه
من در کنار مدرس بودم که دو نفر آمدند که یکی از آنها فرنگی بود. پس از لحظه ای، مردی که مترجم بود، گفت: «ایشان یکی از مأمورین عالی رتبه سفارت انگلیسند. چکی تقدیم می دارند برای اینکه به هر نوعی صلاح بدانید، مصرف نمایید.» مدرس خندید و گفت: «به ایشان بگویید من پول و چک قبول ندارم. اگر خواست به من پول بدهد، باید تبدیل به طلا و بار شتر کند و ظهر روز جمعه و هنگام نماز به مدرسه سپهسالار بیاورد و آنجا اعلام کند که این محموله را مثلاً انگلستان یا هر جای دیگر برای مدرس فرستاده است تا آن وقت من قبول کنم!» بعد از ترجمه این سخنان، فرنگی چیزی گفت. مترجم رو به آقا کرد و گفت: «ایشان می گویند شما می خواهید در دنیا حیثیت ما را نابود کنید.» مدرس خندید و گفت: «به ایشان بگویید از نابودی چیزی که ندارید، نترسید.
شهید آیت الله سید حسن مدرس
منبع: شاهد یاران، ش25، ص 51؛
به نقل از دکتر عبدالباقی مدرسی، نواده شهید
فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود!
شهید ابراهیمی میگفت: باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد. بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت. همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند. یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
آقامرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهای که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست گوشت و استخوان حس میکرد. اصلا آن روز بهخاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آن ها لو بروند، تنها بمانند.
شهیده طیبه سادات زمانی موسوی گودینی در هجدهم آبان ماه ۱۳۳۴ در روستای گودین کنگاور در استان کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش آقا سید حسین روحانی بود و مادرش فاطمه خانم نام داشت، طیبه سادات که شش ساله شد والدینش تصمیم گرفتند او را به مکتب بفرستند به همین خاطر هم در زمانی کوتاه تمام قران را فرا گرفت و طیبه شد عامل به کلام وحی . بعد از مکتب به دبیرستان پروین اعتصامی رفت و در رشته علوم طبیعی شروع به درس خواندن کرد.