معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

۲۹ مطلب با موضوع «شهدای دانش آموز» ثبت شده است

 

 

موضوع خاطره: حیا وعفاف

صدا زد: «مامان! مامان! چادرت کجاست؟».

دم در بود. آن قدر عجله داشت که این پا و آن پا می کرد. گفتم : «واسه چی می خوای؟»

گفت:«بگو! بعداً بهت می گم».

گفتم: «طبقه بالا».

پله ها را دو تا یکی رفت بالا و سریع از در خانه زد بیرون. وقتی برگشت تعریف کرد: «خانمی از روی موتور خورده بود زمین. همه ی موهاش پیدا بود. چادر رو انداختم روی سرش. بالاخره کوچه و خیابون پر از مردای نامحرمه».

برگرفته از خاطره مادر شهید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۰:۰۱


سوپرطلا

اکبر کاراته از تو خرابه‌های آبادان یه الاغ پیدا کرده بود؛ اسمش رو هم گذاشته بود: «سوپرطلا»! الاغ همیشه‌ی خدا مریض بود و آب بینیش چند سانت آویزون. یه روز که اکبر کاراته برای بچه‌ها سطل‌‌سطل شربت می‌برد، الاغه سرشو کرده بود توی سطل شربت و نصف شربتا رو خورده بود. حالا اکبر کاراته هی شربتا رو لیوان می‌کرد و می‌داد بچه‌ها و می‌گفت: بخورید که شفاست. کم‌کم بچه‌ها به اکبر کاراته شک کردند و فهمیدند که الاغِ اکبر کاراته سرشو کرده داخل سطل شربت و نصفشو خورده. همه به آب آویزون شده‌ی بینی الاغ نگاه کردند و عق زدند. دست و پای اکبر کاراته رو گرفتند و انداختندش توی رودخونه‌ی بهمن‌‌شیر. اکبر کاراته که داشت خفه می‌شد، داد می‌زد و می‌گفت: ای الاغ خر! اگه مُردم، اگه خفه شدم توی اون دنیا جلوتو می‌گیرم؛ حالا می‌بینی! او جیغ‌وداد می‌کرد و بچه‌ها از خنده ریسه رفته بودند.

منبع:

مجموعه کتب اکبرکاراته، موسسه مطاف عشق

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۸ ، ۰۰:۰۱

نوجوانی شهیدعلی رضا کریمی 

بعد از ماجرای بنی صدر، یک روز با بچه ها، سر قضیه نافرمانی بنی صدر از امام، خیلی بحث کردیم، دیدم علی رضا یک گوشه ای ایستاده و با حالت خاصی به ما نگاه می کنه، مثل این که داشت با نگاهش مطلبی را به ما می گفت. رفتم پیشش و گفتم : چیزی شده؟ گفت:(( می شه بگید سر چی دارید بحث می کنید؟! خدا به ما ولایت فقیه داده، ما رهبر داریم، راهمون معلومه، هر چی آقا فرمود همونه، ما باید اطاعت کنیم. این بازی های سیاسی بد نیست، اما خیلی دور و بر این مسائل چرخیدن، ما را از اصل موضوع – که ولایت فقیه باشه – دور نکنه .)) و ادامه داد :(( حواستون کجاست؟! یادتون رفته که امام فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد؟!))

منبع: مسافر کربلا، صفحه: 34

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۳

دانش آموز شهید محمد حیدری

نام پدر: عیسی

تاریخ تولد: 1348/06/20

میزان تحصیلات: سوم متوسطه

تاریخ شهادت: 1364/11/24

محل شهادت: فاو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۸:۵۸

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۳۲

 

     

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۷ ، ۰۲:۴۵