وقتی کسی همة وجود شما باشد، برایش چه میکنید؟ وقتی کسی را عمیقاً و از ته قلب، دوست داشته باشید و به منزلة روح شما باشد، احتمالاً اولین کاری که میکنید این است که هرچه بگوید، انجام میدهید... اما این راضیتان نمیکند. وقتی کسی روح شما باشد، خب، برایش میمیرید دیگر! برای کسانی که شهید شدند «روح منی خمینی» فقط یک شعار نبود. آنها این جمله را میگفتند و میخواستند تا آخر خط بروند؛
ما برای ولی زمانمان اینطور هستیم؟ظاهراً یک عینک نامرئی روی چشم شهدا بوده که روی چشم ما نیست! یک عینک عجیب برای دیدن ماورای زمان و مکان. شهدا با تمام وجود به زندگی پس از مرگ و سعادت حقیقی آن ایمان داشتند. گویی که دنیای پس از این دنیا را با آن عینک نامرئی میدیدند و به همین دلیل آنها دلبستة این دنیا نبودند. دلبستگیها، طنابهایی هستند که نمیگذارند آدم از دست این دنیا خلاص شود.
شهدا این طنابها را بریده بودند.اهل انتخاب بودند. چه کنم ـ چه کنم توی کار آنها نبود. دودلی و شک و تردید را به خودشان راه نمیدادند. وقتی بهترین راه را تشخیص میدادند، سریع انتخابش میکردند. حالا خداییش ما چقدر اینکارهایم؟ مصلحتاندیشی آفتِ حرکتهای این دوره زمانه شده. نشده؟
و ..خیلی چیزای دیگه تو وجودشون داشتن... خلاصه اینکه قبول کنیم زندگی کردن آنها واقعیتر بود.
اگه ما اینجوری باشیم اون وقته که آرزوی شهادت مون واقعی میشه! اما اگه اینجوری نیستیم .....
ولی نه ،میشه با کمک خود شهدا