جوانی ناشنوا به نام عبدالمطلب اکبری در روستایی موسوم به «شهید آباد» از توابع این شهر خرم بید زندگی می کرد. این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود .ایشان پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری که شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست ، بعد با زبون کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند .
مطاللعه ادامه داستان شهید عزیز اینجا کلیک نمایید.