معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

۱۳۱ مطلب با موضوع «زندگی به سبک شهدا» ثبت شده است

پیرمرد سیدی در اسارت بود که قبل از ما به ایران رفت. می گفتند در جنگ روی مین رفته و پایش از قوزک قطع شده است. در بیمارستان بستری بود و علاوه بر آن دچار یک بیماری سخت شد که خیلی اذیتش می کرد.

یک شب در بیمارستان آقا ابا عبدالله الحسین (ع) را در خواب دید. عرض کرد: «آقا جان این درد سخت مرا ناراحت می کند و توانم را بریده است.

حضرت فرمودند: انشاالهر خوب می شوی ولی چرا مشکلاتتان را پیش از این با ما در میان نمی گذارید؟

صبح بیدار شد در حالی که هیچ آثاری از بیماری نداشت. 

منبع: کتاب درهای همیشه باز، صفحه:19

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۰۰:۰۵

توی یادواره شهدا یک خادم واقعی بود، شنیده بودم نه تنها کمک حال برگزارکنندگان بود بلکه از نظر مالی هم کمک قابل توجهی کرده بود، یک روز ازش پرسیدم چقدر کمک مالی به یادواره کردی؟؟
معلوم بود نمی خواهد بگوید،  حرف را عوض کرد، مسئول کمک های مردمی یادواره آمد و گفت وحید آقا کمک خوبی کرده اند، دوست داشتم بهش بگم که چقدر به داشتن چنین برادری افتخار می کنم.
شهید وحید مرشدی از مرزبانان ناجا19اردیبهشت 1396 درهنگ مرزی بانه در درگیری باگروهک تروریستی پژاک به شهادت رسید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۸

جهزیه

 هنگامى که حسن آقا مى‏خواست ازدواج کند، به منزل پدر خانمش رفته بود آنها در حال تهیه لوازم و جهیزیه مورد نیاز براى دخترشان بودند و طبق رسومات میز و صندلى و مبل هم تهیه دیده بودند، حسن، متوجه مبل و صندلى و... شده و گفته بود: این گونه لوازم را براى من تهیه نکنید و نفرستید اگر به منزل من ارسال شود حتماً آنها را بر خواهم گرداند و یا بعه خانواده‏اى که مستحق باشند خواهم داد. خانواده خانمش گفته بودند: ما آرزو داریم، به نسبت بقیه از لوازم و اثاث برخوردار باشد. حسن گفته بود: اینها را خودتان قبول کنید وگر نه همان طور که گفتم عمل مى‏کنم. 

شهید حسن‌ آقاسی‌زاده‌شعرباف‌

منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۴۴

نوجوانی شهیدعلی رضا کریمی 

بعد از ماجرای بنی صدر، یک روز با بچه ها، سر قضیه نافرمانی بنی صدر از امام، خیلی بحث کردیم، دیدم علی رضا یک گوشه ای ایستاده و با حالت خاصی به ما نگاه می کنه، مثل این که داشت با نگاهش مطلبی را به ما می گفت. رفتم پیشش و گفتم : چیزی شده؟ گفت:(( می شه بگید سر چی دارید بحث می کنید؟! خدا به ما ولایت فقیه داده، ما رهبر داریم، راهمون معلومه، هر چی آقا فرمود همونه، ما باید اطاعت کنیم. این بازی های سیاسی بد نیست، اما خیلی دور و بر این مسائل چرخیدن، ما را از اصل موضوع – که ولایت فقیه باشه – دور نکنه .)) و ادامه داد :(( حواستون کجاست؟! یادتون رفته که امام فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد؟!))

منبع: مسافر کربلا، صفحه: 34

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۳

جهان آرا می گفت «آقای رئیس جمهور الان 450 تانک عراقی شهر رو محاصره کردند. دستور بده هواپیماها بمبارانشان کنند». 

بنی صدر از پشت عینکش نگاهی تمسخرآمیز به محمد کرد و با صدای تودماغیش گفت «مگه هواپیما نقل و نباته که بفرستم؟». 

یادگاران، جلد 20 کتاب شهید محمد جهان آرا، ص 45

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۳

آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم‌های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. 

ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۰۲:۰۷