پاسدارشهید میثم محمدی(زندگینامه+وصیتنامه)
شهید میثم محمدی فرزند آقاجان در سال ۱۳۴۵ در آبادان در خانواده ای فوق العاده متدین و پیرو مکتب ولایت و امام دیده به جهان گشود. بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به شهرضا آمد و در مدرسه راهنمایی شهید موسوی مشغول به تحصیل شد دوران راهنمایی مصادف با اوج گیری انقلاب اسلامی بر رهبری امام خمینی بود که شهید از فعالان ترتیب دادن و شرکت در تظاهرات و راهپیمائیها بود. بعد از پیروزی انقلاب مجدانه دست به فعالیت های فرهنگی از جمله تاسیس انجمن اسلامی مدرسه راهنمایی بود که خودسرپرستی آنرا به عهده داشت. پس از آن وارد هنرستان شد و در سال اول هنرستان با برادرش عازم جبهه های جنگ شد و در دارخوئین مشغول به مقابله با دشمن شد. سپس به شهرضا بازگشت و عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید و برای سرکوب ضد انقلابیون به غرب کشور رفت و در آنجا چند مرتبه قصد ترور او را داشتند که به حمداله موفق نشدند بعد از آن در عملیات طریق القدس شرکت نمود سختیهای جنگ میثم ۱۵ ساله را به قدری ساخت بود که بعد از مدتی ماندن در سپاه دوباره عازم جبهه غرب شد با اینکه سنش کم بود ولی ایمان پولادین و رفتار اسلامیش آنطوری روی مسئولین اثر گذاشته بود که وی را در واحد اطلاعات سپاه سنندج و بعداً بوکان مسئولیت دادند. با داشتن مسئولیت در عملیات محرم در یکی از تیپ ها مشغول جنگیدن شد بعد از پایان مرحله سوم عملیات محرم در تاریخ ۶۱/۸/۱۶ دعوت حق را لبیک گفت و به آرزوی خود رسید.
وصیت نامه شهید
«وَ لا تَحسَبَنَ الَذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اًمواتاً بَل اَحیاءٌ عندَ رَبِهم یُرزَقونَ»
«گمان مبرید آنانکه در راه حق شهید گشتهاند مردهاند، بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی میخورند.»
به قول استاد شهید مرتضی مطهری تمام کسانی که به بشریت به نحوی خدمت کردهاند حقی به بشریت دارند از هر راه، از راه علم، از راه فلسفه و اندیشه، از راه اختراعات و اکتشافات ، از راه حکمت عملی و اخلاقی.
ولی هیچ کس به اندازه شهدا حقی بر بشریت ندارد به همین جهت هم عکس العمل احساس آمیز انسانها و ابراز عواطف خالصانه آنها درباره شهدا بیش از سایر گروهها است.
زیرا همه گروههای خدمتگزار مدیون شهدا هستند ولی شهدا مدیون آنها نیستند. چون عالم در علم خود نیازمند محیطی مستعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند ولی شهید کسی است که با شهامت و از خودگذشتگی و سوختن و خاکستر شدن خود محیط را برای دیگران مساعد میکند. شهید همانند شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند.
(از کتاب استاد شهید مرتضی مطهری)
شما ای پدر و مادر و ای برادر و خواهرانم باید این نکته را بدانید که (اِنی قَد وَکلتُ نَفسی علی اَلمَوت )من خودم را برای مرگ آماده کردهام؛ یعنی این که آمادهام برای اسلام و حفظ آبروی سید الشهدا(ع) تا سرحد مرگ مبارزه کنم و همانطوری که امام اول شیعیان جهان میفرماید: شما اگر غالب شوید زندگی با افتخار و استقلال خواهید داشت اگرچه به قیمت شهادت یک عده تمام شود.
من ای برادران و ای مادر و پدر و خواهرانم برای زنده کردن اسلام در سرزمینهای بیگانه آمادهام و برای زنده نگه داشتن اسلام آماده فداکاریم هرچند که لایق این کار نیستم ولی سعی خویش را میکنم تا در این راه که فی سبیل الله است قدم مثبتی بردارم.
ای مادرم از تو میخواهم که برای رضای خدا شیر خود را بر من حلال گردانی و باید این نکته را به خاطر داشته باشی همانطور که امام حسین (ع) به یارانش فرمود: "مرگ چون گردنبند دختران جوان گردنگیر فرزندان آدم است و من به ملاقات گذشتگان اشتیاق دارم همچون یعقوب که به ملاقات یوسف اشتیاق داشت و در محل معینی که برایم مقرر شده کشته خواهم شد ". من هم به ندای امام حسین(ع) این سرور آزادگان لبیک میگویم هرچند که لایق کشته شدن در راه خدا نیستم ولی سعی خود را در پیشبرد اهداف مقدس اسلام انجام میدهم.
شما ای پدر و مادر باید این موضوع را بدانید که این گلگون کفنان، این شهدای راه حق و آزادی با اهداء خون خود زیربنای محکم جامعه آزاد و مستقل را پی ریزی کردهاند و ملت ایران و شماها باید مدیون و مرهون فداکاری و جانبازی این عزیزان باشید.
پایان زندگی هرکس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ او آغاز دفتر اوست.
والسلام. هوشنگ میثم محمدی
1360/03/10
منبع:بنیاد شهیدشهرضا