وصیت یک شهید درمورد ازدواج دخترش
فرزند محمّدباقر متولد 1326 استان سمنان
تاریخ شهادت :1367/5/5 تحصیلات : پنجم ابتدایی محل شهادت : تنگه چهارزبر/ شغل:کارمند بهزیستی
نحوه شهادت : برخورد تیر قناسه به چشم
تاهل : متاهل تعداد فرزند : ۴ / عملیات : مرصاد
محل دفن : گلزار شهدای روستای خیر آباد استان سمنان /مدت حضوردرجبهه: 19 ماه
زندگینامه شهید نوروزعلی اکبری
نوروزعلی اکبری چاشمی فرزند محمدباقر، اول اردیبهشت هزار و سیصد و بیست و شش در روستای چاشم از توابع شهرستان سمنان به دنیا آمد. تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند و به کارگری روی آورد.
به روستای خیرآباد سمنان مهاجرت کرد و در راهآهن به صورت پیمانی مشغول کار شد. در همان روستا ازدواج کرد که حاصل آن چهار فرزند پسر و یک فرزند دختر است. او که فردی متدیّن و خودساخته بود، مورد احترام اهالی قرار داشت. با نزدیک شدن پیروزی انقلاب اسلامی، او در برپایی تظاهرات مردمی آن محل نقش مثبتی ایفا نمود تا جایی که از طرف ژاندارمری احضار و مورد بازخواست قرار گرفت و سرانجام با تعهّد آزاد شد.
او از طرف روحانی محل به عنوان جایگزین انتخاب شد تا در صورت غیبت امام جماعت، پیشنماز مردم محل باشد.
با پیروزی انقلاب و زیارت امام خمینی آتش عشق او شعلهورتر گردید و با شروع جنگ تحمیلی علیرغم مخالفت مسؤولین راهآهن به جبهه رفت. وقتی برگشت مورد مؤاخذه قرار گرفت و سرانجام از راهآهن استعفا داد و به عنوان مسؤول اطلاعات و نگهبانی بهزیستی به استخدام در آمد.
در مدت خدمت در بهزیستی، امام جماعت آن جا بود و کارکنان به او احترام ویژه میگذاشتند. او که در پایگاه بسیج محل به عنوان قائممقام و مسؤول عملیات بود، عضو شورای اسلامی و انجمن اسلامی روستا هم شد. به رغم مشکل عیالواری که مانع بزرگی برای حضور در جبهه محسوب میشد، شش بار و بیش از پانصد و هفتاد روز از عمرش را در جبهه گذراند.
در چند عملیات شرکت داشت و تیربارچی بود. یکبار ترکشی به گردنش اصابت کرده بود که حتی آن را بیرون نیاورد.
شجاعتش مثال زدنی بود. منافقین در پنجم مرداد شصت و هفت در عملیات مرصاد و در تنگه چهار زبر با زدن تیر قناسه به چشم راست، او را به شهادت رساندند. شوخطبعی، رشادت، عشق به امام، دفاع از شهید بهشتی و مخالفت پیکارجویانه با بنیصدر و ارادهی قوی در امر به معروف و نهی از منکر حتی نسبت به بالادستیها، از شاخصههای مهم اخلاقی ایشان بود.
پیکرش پس از انتقال به روستای خیرآباد سمنان، در قطعهی شهدا دفن شد.
وصیتنامه شهید نوروزعلی اکبری چاشمی
بسم الله الرحمن الرحیم
«ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون»
«خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و با خود کشته شوند».
«شما پیروزید برای اینکه خدا با شماست» (امام خمینی)
حمد و ستایش خدای بزرگ را که برای چندمین بار توفیقم داد تا بتوانم در جبهه حق علیه باطل شرکت نمایم. با سلام و درورد فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی که ما را از دوران ضلالتبار پهلوی نجات داد و راه حرکت بهسوی لقاءالله را به مردم نشان داد و با سلام به خدمت خواهران خوبم و همسر مهربان و یگانه دختر نازنینم. امیدوارم که نتوانستم شما را سرپرستی کنم، همگیتان را به خدای بزرگ میسپارم.
یک سفارشی که دارم این است: اول مرا غربت کنید و ثانیاً عزیزانم، حجابتان را کاملتر و بهتر کنید که این خود مشت محکمی است بر دهان ضد انقلاب. نمازتان را ترک نکنید و حتماً اول وقت به جا آورید. قرآن را بسیار بخوانید و دستورات آن را عملی نمایید. با شایعهپراکنی مبارزه کنید و از شیوع آن جلوگیری نمایید. مسجد، که سنگر اسلام است، را پر کنید و نمازهایتان را به جماعت بخوانید. امام را دعا کنید تا خداوند او را از گزند حوادث تا ظهور مهدی(عج) نگه دارد و همچنین تمام رزمندگان اسلام را دعا کنید که دعاهای مردم در اینجا نقش بسزایی دارد و تمام پیروزیها در اثر دعاها است.
همسر و دخترم و خواهران خوبم، اجر مرا در نزد خدا از بین نبرید و صدای گریهتان را بلند نکنید و گریه برای جوان هجده سالة امام حسین (ع)، حضرت علیاکبر(ع)، کنید و با گریه کردن برای من دشمنان اسلام را شاد نکنید.
پیام دیگرم با نور چشمان عزیزم محمد و مجید و مهدی و محسن کوچکم، ای تداومبخشان انقلاب، اماممان را همیشه و در همه حال دریابید و پیامش را به جان بخرید که بیشک حسین زمان ما است. و ما نباید خدای ناکرده مثل اهل کوفه باشیم، مثل مردمی که شب و روز بهخاطر کمبود وسایل مورد نیاز به اسلام و امام بد میگویند. به آنها بگویید نزد خدا خجالت نمیکشند، از این همه خونهایی که ریخته شده، از برادرانی که در جبههها شب و روز در زیر ریزش خمپارهها و گلولهها جان باخته و میبازند، پس دست از نق زدنهای مادیتان بردارید. زندگی دو روزة دنیا را رها کنید و آخرت را بگیرید که زندگی جاودانه در آنجاست.
فرزندان عزیزم، از دور شما را میبوسم و از خداوند متعال مسئلت دارم که شما را نیز از دردمندانی قرار بدهد که خوب بفهمید، خوب احساس کنید و خوب برای نجات بشریت- از این ظلمی که بر او رفته است- بکوشید. امیدوارم که زمانی که شماها به جوانی رسیدید، جامعه جهان بلکه همة انسانهای مستضعف بهرهمند شوند.
پیام دیگر با ضدانقلاب و تمامی قاسطینو ناکثینو مارقیناست که باید بدانید همان طوری که از شروع انقلاب مشتهای آهنیمان را بلند و گفتیم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، تا دم مرگ این شعار تغییر نمیکند و نخواهد کرد انشاءالله.
در خاتمه انتظار دارم یکی از فرزندانم، هر کدام که علاقه بیشتری دارند، درس طلبگی بخوانند و سرباز باوفای امام زمان(عج) بشوند و در آخر دخترم را به کسی بدهید که صددرصد فردی مکتبی و اسلامی باشد، طرفدار انقلاب و امام باشد.
خداوند به حق رزم رزمندگان و خون پاک شهیدان، اشک یتیمان، این رهبر کبیر ما را نگه دارد. آمین یا رب العالمین.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نوروزعلی اکبری 27/5/61