شهید پژمان بابادی عکاشه(زندگینامه+وصیتنامه+خاطرات)
پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۰۹ ق.ظ
- شهید پژمان بابادی عکاشه
- فرزند خداداد
- متولد 1354/06/01
- محل تولد : شهرضا
- تاریخ شهادت : 1385/11/10
- محل شهادت : منطقه کوهستانی سمیرم قریه هشت
- محل دفن : گلستان شهدا_ شهر رضا
فرازی از زندگینامه شهید:
شهید در خانواده ای متدین و عاشق امام حسین (ع) چشم به جهان گشود. پدر محترم شهید برای نشر معارف حسینی و راه اندازی هیئت¬های مذهبی فعالیت های بسزایی ایفا نموده و فرزندان خود را با ذکر و یاد امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) بزرگ نموده است. پژمان از اوان کودکی با مجالس وعظ و سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) آشنا شد در همان ایام به علت نداشتن مکان عزاداری در شهرک محل سکونت در منزل پدر بزرگوارش مردم تجمع می-کردند و در غم شهادت مولایشان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) به عزاداری و زنجیرزنی می پرداختند. آن شهید بزرگوار در سال 1361 تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهدای «اسلام آباد» آغاز نموده و پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی «سلمان فارسی» گردید و پس از پایان دوران راهنمایی در رشته علوم انسانی دبیرستان «امام خمینی» ثبت نام نمود و پس از 2 سال تحصیل در این رشته به نقاشی و مینیاتور علاقمند گردید و در این رشته در هنرستان هنرهای تجسمی شهرضا ادامه تحصیل داد و در سال 1375 مدرک دیپلم را اخذ نمود. در اردیبهشت ماه سال 1376 به خدمت سربازی رفت و دوران آموزش خود را در پادگان «مالک اشتر» مبارکه سپری و بقیه ی خدمت خود را در منطقه مقاومت بسیج سپاه اصفهان سپری نمود. شهید پژمان در سال 1372 به عضویت پایگاه بسیج «امام حسن عسگری (ع)» درآمده و با فعالیت مداوم خود نقش سازنده ای در امر ترویج دین و امر به معروف و نهی از منکر ایفا نمود. ابتدا در پایگاه بسیج به عنوان عضو عادی و پس از چندی به عنوان عضو فعال و سپس به عضویت در گردان عاشورا به عنوان جانشین دسته ی پشتیبانی آتش منصوب گردید. سپس به عنوان مسئول نیروی انسانی پایگاه و بعد از آن به عنوان معاونت پایگاه بسیج انجام وظیفه می نمود و با توجه به کارآمدی و فعالیت های شاخص و بی شائبه ایشان طی صلاحدید فرماندهی حوزه ی شهید «طباطبایی» شهرستان، وی به عنوان فرمانده پایگاه «امام حسن عسگری (ع)» منصوب گردید و به مدت 30 ماه فرماندهی پایگاه را به عهده داشت و در طی این مدت پیرامون جذب و آگاه سازی جوانان محل نسبت به قداست بسیج و دین اسلام فعالیت¬های درخشانی نمود. پیرامون امر به معروف و نهی از منکر اقدامات بسزایی انجام داد و در سال 1379 به عنوان بسیجی نمونه معرفی شد. در دوره ای که احساس نیاز به حضور بسیجیان در جنگ لبنان بود وی با تکمیل فرم شهادت در حوزه، آمادگی خود را اعلام نمود. شهید بزرگوار با حضوری فعال در کلاس های اوقات فراغت و جلسات فرهنگی مذهبی شرکت می کرد و با حضور مداوم در مسجد و نماز جماعت پیرامون تقویت این رکن اساسی دین اقدام می نمود. وی به عنوان بازویی برای روحانیون اعزامی از طرف سازمان تبلیغات اسلامی محسوب می¬شد و در سازمان دهی و برگزاری کلاس¬های تابستانه به عنوان مسئول برگزاری طرح همکاری صمیمانه داشت. با برپایی نمایشگاه کتاب عکس و فیلم شهدا یاد و خاطره شهدای جنگ تحمیلی را زنده نگه داشت و ضمناً با برگزاری مسابقات ورزشی در سطح شهرک روحیه ی ورزشکاری را بین افراد گسترش داد. شهید بزرگوار در تاریخ 28 تیرماه سال 1380 ازدواج کرد که ثمره ی این ازدواج یک دختر چهارساله به نام محدثه و یک پسر به نام محمد صالح می باشد. وی از اسفندماه سال 80 وارد نیروی انتظامی شد و پس از گذراندن سه ماه دوران آموزشی با درجه گروهبان یکمی به خدمت در نیروی انتظامی مشغول گردید. ابتدا در ایست و بازرسی رامشه، سپس در دایره ی مبارزه با مواد مخدر و کلانتری 12 مشغول به کار گردید و با توجه به تعدیل نیروها هر چند یکبار در یک کلانتری انجام وظیفه می¬نمود. با شهرستان شدن دهاقان و تشکیل ستاد نیروی انتظامی در این شهرستان به ستاد نیروی انتظامی منتقل گردید و در قسمت مرفوک مشغول به انجام وظیفه گردید. سپس به سمت افسر پست کلانتری 11 منصوب شد.
وصیتنامه شهید پژمان بابادی عکاشه
خدایا تو میدانی و گواهی که در راهی که قدم گذاشته ام که رضای تو در آن است پروردگارا توفیق شهادت در این راه را نصیبم بگردان. خواهرانم وظیفه شما این است که عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنید. دخترم همیشه حضرت فاطمه زهرا (س) را الگو در همه ی کارها قرار بده. برادرانم با پدر و مادر با مهربانی رفتار کنید مبادا بر اثر نادانی آنها را به خشم آورید که رضای خداوند در رضای پدر و مادر است. پدرم و مادر، خواهرم و برادرانم؛ مسجدها را پر کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به حکومت اسلامی ما آسیب نرسد. خوش آن سری که در آن سر بود هوای حسین خوش آندلی که در آن دل بود ولای حسین خوش آن تنی که به کویش کنون سپارد جان خوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین خوش آنکه دست به یکباره از دو عالم شست نموده جان خودش را فدا برای حسین.
آخرین روز شهید به نقل از همسرش:
هر سال ظهر تاسوعا پدر شهید طبق نذرشان سفره¬ی امام حسین (ع) دارند و از هیئت حضرت ابوالفضل (ع) دعوت می¬نمایند و با احترام و اکرام از آنان پذیرایی می کردند در این میان آن شهید نیز طبق نذری که داشت مسئولیت توزیع غذا را به عهده می¬گرفت. در ظهر تاسوعا قبل از توزیع غذا مقداری از نذر را جدا نمود و تاکید کرد که می¬خواهم شام برای همکاران و پرسنل وظیفه ببرم و در همان شب غذای نذری را بین آن عزیزان توزیع نمود. صبح روز عاشورا خانواده همگی جهت عزیمت دادن هیئت به سمت بارگاه ملکوتی حضرت امامزاده شاهرضا مهیا شدند که شهید هم در این جمع حضور یافت اما راس ساعت 8 صبح طی تماس تلفنی از ستاد نیروی انتظامی دهاقان جهت مقابله با اشرار در شهرستان سمیرم فراخوانده شد. وی با روحیه بسیار بالایی که داشت سریعاً خود را به ستاد دهاقان رسانید و از آنجا به همراه تعداد دیگری از همکاران با یک دستگاه مینی بوس عازم سمیرم گردید. همکاران شهید می¬گویند؛ در بین راه دیدیم که شهید جدا از بقیه نشسته و زیارت عاشورا زمزمه می کند. آری او با ذکر (انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم...) و سلام بر مولایش تجدید عهدی با حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) نمود. در آن ساعاتی که حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) ندای (هل من ناصر ینصرنی) سر می دادند پژمان لبیک گویان پاسخ داد و به دیدار حضرت احدیت شتافت و شربت شهادت نوشید. ساعت 2 عصر بود که دخترم «محدثه» گفت: مادر تیر خورده، دعایش کن. که من از این صحبت او تعجب کرده و بعداً متوجه شدم که در همان زمان پژمان به شهادت رسیده است.
- علت شهادت : درگیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر
- عامل شهادت : اشرار و قاچاقچیان