معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

باسدارشهیدبریهی وآرزوی شهادت

يكشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۵۸ ب.ظ
داغ کن - کلوب دات کام


چقدر شهدا به هم شبیهند ....آرزوی شهادت و التماس دعا گفتن های فراوون ...

بحث یک روز و دو روز و یک ماه و دو ماه نیست .
 بحث چندین سال است که مردی از خطه ی ایمان و مسجد و دین و مکتب ، در میان ما با سکوت و سخن هایی پر معنا ، آرزویش را فریاد می زد که اهای اهل دنیا ، من یکی آرزویم شهادت است .
 شما که آرزو می کنید زنده باشید ، برای من زنده ماندن و در میان شهدا نبودن سنگی است از غم و غصه که روی سینه ی عزت و شرافتم سنگینی می کند .

من حقیر از نزدیکترین دوستان شهید بریهی بوده ام . آن شهید بارها و در مکان و زمان های مختلف در طی چند سال اخیر از من خواسته بود که برای رسیدن به بزرگ ترین آرزوی زندگیش که شهید شدن باشد دعایش کنم . در وسط بحث های شیرین دنیایی بحث شهادت را به میان کشیدن امر ساده ای نیست که جز از کسانی که جرعه های ناب عرفانی را از چشمه ی جوشان مکتب جانبازی سید الشهدا ( علیه السلام ) نوشیده اند بر نمی آید .

 آخرین بار یک ماه قبل از شهادت بود . هیچ وقت از یادم نمی رود که بر سر ازدواج خود شهید با او بحث می کردم . او به طرز غیر معمولی به من فهماند که ان شاءالله عمرم به سفره ی عقد نرسد . و قبل از آن به آرزویم برسم . اکنون که روزها از شهادت آن شهید می گذرد فهمیدم که آرزویش را فقط به من نمی گفت . این آرزو را برای همه ی دوستانش تعریف می کرد .
 آری ! آرزویش را همه می دانستند . شاید برای این بود که بگوید همه مثل من باشید یا شاید برای این بود که بعد از شهادتش مردم نتوانند بگویند او بر شهید شدن مجبور بود. و بگویند اگر ما هم جایش بودیم چاره ای جز شهید شدن نداشتیم .

 راستش شهید بریهی دهان همه را بسته بود . چون طبق آخرین اطلاعات رسیده ، او می توانست با خیال راحت شغلی بی درد سر در شوش داشته باشد . چندین بار این مورد از سوی دوستان و همکاران به او پیشنهاد شده بود اما به بهانه های متعدد از قبول این موارد سر باز می زد .

اکنون که امام بریهی (به تعبیر همرزمان) به آرزویش رسید . تحول و شوک محسوسی در بین دوستان هم مسجدیش می بینیم .
خیلی ها آرزوی شهادت می کنند .
 یکی می گوید فردا جنگ شود من هستم .
 آن دیگری می گوید ، خدا را شکر هنوز فرصت شهید شدن وجود دارد

 و … خلاصه ! این روزها کلمه ی شهادت در میان بچه های مسجد اباالفضل (علیه السلام) میثم تمار به کلید واژه ی پیوند میان عقل و عشق تبدیل شده است .
 و کوچک و بزرگ ، گوشه ای از آرزوهای خود را برای رسیدن به شهادت کنار گذاشته اند . شاید بگویید اینها احساسات زود گذر است .
 اما من می گویم هرچه باشد به اندازه ی یک شوک که بر قلب مریض در حال مرگ می رسد ارزشمند و جای شکر و حمد الهی را دارد .
در پایان از خداوند بزرگ می خواهم که لحظه لحظه بر درجات شهید ما بیافزاید و ما بازماندگان و آواره گان اقلیم عاشقی را سامانی بخشد تا بتوانیم در راه اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) و انقلاب جان فشانی کنیم و چون آبی گوارا باشیم برای آبیاری درخت طیبه ی توحید
منبع
وبلاگ محفل شهدای صابری                              
                                              خادم الشهداء
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی