معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت

خاطره ازعلامه شهید سید اسماعیل بلخی

شنبه, ۷ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۵۰ ب.ظ

موضع خاطره: بزرگواری و شکوه

یک بار یکی از سخنرانان کابلی به علامه بی ادبی کرد. من که از ارادتمندان علامه بودم، به او پرخاش کرده و او را مؤاخذه کردم. فردای آن روز، علامه بلخی که از ماجرا با خبر شده بود به در خانه ما آمد و گفت: «پسرم بیا با هم جایی برویم.» بعد از طیّ مسیری به خانه ای رسیدیم. در زدیم. همان شخص در را باز کرد و بهت زده شد! رفتیم داخل و نشستیم. آن شخص دست و پایش را گم کرده بود. علامه بلخی گفت: «چند وقت بود شما را ندیده بودیم.» سپس اضافه کرد:‌ «آقای مبیّن شاگرد شماست و من امروز او را به خانه شما آوردم که خدای ناکرده با او قهر نکنید و از او دلگیر نشوید.

منبع:

ستاره شب دیجور، انتشارات سوره مهر، ص87 و 88؛ به نقل از حجت الاسلام سید عبدالعظیم مبّین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی