معبر سایبری بیت الشهدا

او سعی می‌کرد همه کارها را پنهانی انجام دهد حتی جبهه رفتنش نیز پنهانی بود و تا روزی که به جبهه اعزام می‌شد کسی از رفتنش اطلاع نداشت.

وقتی اتوبوس رزمندگان در هنگام اعزام در شهر و خیابان ها حرکت می‌کردند شهید سوار نمی‌شد و به خاطر اینکه مبادا ذره‌ای ریا شود وقتی اتوبوس ها به خارج شهر می‌رسیدند به آن ها ملحق می‌شد.

وی از نظر مذهبی مقید به انجام فرائض به خصوص نماز جماعت و جمعه بود و هیچ کاری را بر نماز ترجیح نداد و در تمام مراسم عرفانی دعا که در جبهه برگزار می‌شد شرکت می‌کرد.

با خانواده مهربان بود و اگر مشکلی برای دیگران پیش می‌آمد برای حل مشکل تا آنجا که می‌توانست اقدام می‌کرد.

 از همان دوران طاغوت با نام امام خمینی و اهداف آن مرجع عالیقدر آشنا بود و دقیقاً مصداق این فرمایش امام خمینی می‌شد که فرمودند: یاران من هنوز در گهواره‌ها هستند.

موضع گیری وی همیشه بر اساس صحبت‌ها و اعلامیه‌های امام بود و هرجا بر خلاف خط امام خمینی صحبت می‌شد فوراٌ دفاع می‌کرد. روحیه ایشان هنگام اعزام مانند عاشقی بود که به سوی معشوق بشتابد، حتی در آخرین باری که به جبهه اعزام شد یک امتحان از دانشگاه مانده بود که دانشگاه را رها کرد و علت هم این بود که می‌گفت: اگر این امتحان را بدهم ممکن است از کاروان شهدا عقب بمانم ودر برابر خداوند نمی‌توانم بهانه بیاورم.

 در اکثر عملیات ها از فتح المبین تا کربلای 5 حضور داشت. گوئی یقین داشت که شهید می‌شود زیرا همه را دعوت به صبر می‌کرد و می‌گفت: این راهی رفتنی است که همه باید بروند پس چه بهتر که در راه رضای خدا برویم.

 می‌گفت آرزو دارد جنازه‌اش برنگردد و در همان محل شهادت دفن شود که به خاطر اخلاص در کارها این آرزوی او نیز به تحقق پیوست و در تاریخ 1365/12/09 مفقودالاثر شد و بعد از یازده سال دوری از شهر خود در تاریخ 1376/05/21 جسدش به شهرضا بازگشت و در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید گرانقدر محمد حسین گلابگیر

 اِنَ الذینَ آمَنوا والذین هاجَروا و جاهَدوا فی سبیلِ اللهِ اولئکَ یرجونَ رحمَتَ اللهِ و اللهُ غفورٌ رحیمٌ. سوره بقره آیه 218

خشنودم که الله پروردگارم و حضرت محمد(ص) پیغمبرم و حضرت علی (ع) و یازده فرزند پاکش امامم و خمینی رهبرم و اسلام دینم و تشیع مذهبم می‌باشد. کلُ نفسٍ ذائقةُ الموتَ . چون این قاعده قرآنی در مورد همه بدون استثنا اجرا می‌شود پس مسئله مرگ هر مسلمانی حل شده است .

وقتی انسان مومن شد دیگر ترسی از سختی و مجاهدت و گرسنگی و مهاجرت در راه خدا ندارد، من فکر می‌کنم با این همه تاکیداتی که قرآن و ائمه اطهار در مورد جهاد فی سبیل الله کرده‌اند مردم باز هم در مورد جنگ کوتاهی می‌‌کنند، خدا را شکر می‌کنم که  توفیق عمل به این سخن حضرت علی علیه السلام را به من داد.

هان ای امت حزب الله ، شما به دنیا ثابت کردید که تمام قدر تها دربرابر قدرت الهی پوچ است و در مرحله عمل، زهقَ الباطل را نشان دادید، ولی با این همه افرادی که غافل هستند، از مسلمانی به نماز و روزه که برایشان ظاهراٌ دردسری ندارد اکتفا کرده‌اند و تصور می‌کنند مسلمانند، حال آنکه از صبح تا شب به فکر مادیات هستند و این جمله که اگر فردی صبح کند و تلاشی جهت امور مسلمانان نداشته باشد مسلمان نیست را فراموش کرده‌اند.

 بگذار اینها اسیر مطامع نفسانی خویش باشند، روزی بیدار می‌شوند که کار از کار گذشته و نمی‌توان کاری انجام داد.

و اما ای مسئولین اگر همیشه مرگ را در نظر داشته باشید و جمله حضرت علی علیه السلام را سرلوحه کار خود قرار دهید که فرمود اگر این مسند جاوید بود امروز تو آن را نداشتی، پس به مردم نیکی کنید، شما را به خدا به خون این شهدائی که در سراسر مملکت خونشان به زمین ریخته شده است خیانت نکنید، بین مردم تبعیض قائل نشوید و در همه امور صمیمی ترین دوست خود را با یک روستائی بی‌بضاعت به یک چشم نگاه کنید.

اما خانواده‌ام اگر فیض عظمای شهادت نصیبم شد راه مرا ادامه دهید، مادر و خواهرانم با زبان خود جهاد کنید و بدانید من آگاهانه در این وادی قدم گذاشتم و به حقانیت آن هم یقین دارم.

و از همسرم باید بگویم که خداوند یکی از بهترین زنها را همسر من نمود و می‌دانم چنین مادری فرزندانی خوب تربیت می‌کند ولی با این حال دلم می‌خواهد فرزندم محمدعلی وارد مدرسه علوم دینی شود که انشاءاالله موجب سعادت من و تو بشود.

( این آرزوی شهید نیز برآورده شد و محمد علی یکی از بهترین طلاب حوزه مقدس علمیه قم شد.)

منبع: معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان شهرضا