معبر سایبری بیت الشهدا

🌼 دعای سلامتی امام عصر(عج) 🌼 بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین
ابزار وبلاگساخت و دریافت کد متن متحرک برای وبلاگ و سایت




 
رهبر انقلاب امشب در شب هشتم از اقامتشان در کرمانشاه در طول سفر به این
 
استان، با حضور سرزده در منازل دو خانواده‌ی شهید کرمانشاهی، با آن‌ها دیدار
 
و گفت‌وگو کردند. پیش از این نیز ایشان در سومین روز از سفر به کرمانشاه در
 
منازل چهار خانواده شهید حضور یافته بودند.

برای دیدن عکسهای این موضوع به آدرس زیر مراجعه کنید.

http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=17561#141450

 

 

 
 
 
 
 
برای دیدن عکسهای این موضوع به آدرس زیر مراجعه کنید.
 
 
 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۰ ، ۱۲:۱۰

توی جبهه معروف بود به اینکه وقتی شهدا
 را میارن،همیشه اولین نفری که پیشونی
 شهدا رو می بوسه؛حاج همت بود...
حاج همت همیشه هم می گفت آدم
 یا نباید شهید بشه ،یا وقتی شهید شد
باید مثل خود آقا،سر نداشته باشه.
عملیات شد . این سری قرعه به نام
 خودش افتاد و پر کشید.
رفقاش گفتن بریم مثل خودش،پیشونیشو ماچ
 کنیم.
کفن رو باز کردن،همه سوختند از ته دل؛
سر نداشت...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۰ ، ۱۸:۴۰

بسم الله الرحمن الرحیم
زندگینامه خیبرشکن عاشورایی




نام و نام خانوادگی : محمد ابراهیم همت
تاریخ تولد :12/1/1334
نام پدر : علی اکبر
تاریخ شهادت : 17/12/1362
محل تولد : اصفهان / شهرضا
محل شهادت : جزیره مجنون
طول مدت حیات :28 سال
مزار شهید :گلزار شهدای شهرضا

به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید..............

از دیشب که عکس بی سر شهید همت رو دیدم از این رو به اون رو شدم . باور میکنید تمام شب خواب شهید همت رو میدیدم .
خدایا چقدر به این شهدا مدیونیم و چقدر پیششون شرمنده ایم . از شهید همت تا الان فقط اسمش رو شنیده بودم که روی یه اتوبان یا خیابون گذاشته بودن .
تمام روز رو توی سایتها چرخیدم تا از شهید همت بیشتر بدونم . چه مرد بزرگی بوده این سردار بی سر .
ای خدا . واقعا زیبا ترین مرگ شهادته . شهادت رو قسمتمون کن .
تا پاک نشیم شهید نمیشیم . چقدر کار دارم برای پاک شدن .................
 

گرای سعادت از شهید حاج ابراهیم همت : چشم های پاک

 




برچسب ها: گرا، سردار بی سر، همت، حاج ابراهیم، gera99، شهید،                    خادم الشهداء
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۸:۳۸
سلام من یه بنده گنهکار حقیری هستم که ۱۷سال از عمرم میگذره وتنها سه روزه خودمو شناختم بهتر بگم سه روزه متولد شده ام .۵فروردین ۱۳۹۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۸:۳۶
 
با سلام خدمت دوستان عزیز
مربوط به موضوع:  اعلانات و مطالب فرعی 

احسن به مسئولین و تهیه کنندگان برنامه های کودک در تولید!!!!!!


برنامه های فیتیله

و خاله شادونه

نمی دونم چرا کنترلی در اجرای این برنامه ها نمیشه .

از هر چیزی که بخواید توی این برنامه ها می شه دید .

1-  دلقک بازی

2-   جلف بازی

3-    رقص

4-    آواز های نامناسب

5-    رو کول هم پریدن های بی خود و بی منظور

6-    عشوه ریختن های مجریان خانم که گاهی اوقات والدین بچه ها رو تحت تاثیر خودش قرار میده !!!


و مواردی دیگه . واقعا کسی نیست که بیاد این برنامه ها رو ببینه و یه تلفن بزنه و بگه بهشون که این چه وضعیه . آیا واقعا این خندیدن آنها ارزش داره . خندیدن به هر روش.

خدا انشاءالله فرزندان حال و آینده این مملکت و کل جهان رو از دست دام های که ما پدران و مادران آنها برایشان آماده کرده ایم نجات بدهد .



نوشته شده توسط شرمنده شهدا  وخام الشهدا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۸:۳۵
هنگامی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۸۱ میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرنسه منتقل کند.

جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.

تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.


حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸ میلادی و تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟!

لذا بعد از اتمام کار به کشورهای اسلامی سفر کرد و به تحقیق پرداخت تا بالاخرة آیه ۹۲ سوره یونس را برایش خواندند.به این صورت بود که به دین مبین اسلام مشرف شد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۰ ، ۱۱:۱۸

                              کسانی که دوست دارند در این کار کمک ویاری کننددر قسمت نظر خواهی مشخصات خودشون رو ثبت نمایند.                                                            خادم الشهداء                                                    تمام اجر ما در گمنامی است.               

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۰ ، ۱۷:۵۶

اسکندری ,موسی

رئیس ستاد لشکر7ولیعصر(عج)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

هفتم خردادسال 1337 ه ش در خانواده ای مذهبی ودر شهر اهواز به دنیا آمد.
در کودکی با مسجد و اماکن مذهبی مثل بقعه متبرکه علی ابن مهزیار رحمت الله آشنا شد. صدای نازنینش برای تکبیر گفتن در فضای مسجد پیچید وهمگام با تحصیلات ، آشنایی با مکتب نجات بخش اسلام ناب محمدی (ص) را سرآغاز حرکت خود در راه نشر احکام نورانی قرآن و عترت (ع) نمود .
در سالهای سیاه و ظلمانی حکومت پهلوی مسجد حجازیه اهواز شاهد تلاش های بی وقفه این مرد بزرگ در تحقق نهضت امام خمینی (ره) بود.
اوبا برنامه های فرهنگی مانند تئاتر ، جلسات مختلف مذهبی ,ایجاد وتوسعه ی کتابخانه ,این مسجد را کانونی برای مبارزه با حکومت ستمگرشاه کرده بود .او در کنار مبارزه وکارهای فرهنگی ,به کار مهم کادر سازی برای دوران مبارزات با طاغوت ودوره ی بعد از آن حکومت پرداخت,موسی اسکندری با جذب نیروهای متعهد و کارآمد به سازماندهی وآموزش آنها برای استفاده در عرصه های سخت مبارزه پرداخت.این افراد ضمن ایفای نقش تاریخی در مبارزات انقلاب , پس از پیروزی انقلاب اسلامی از فاراد کلیدی وحامیان قابل اتکای انقلاب اسلامی شدند .
موسی اسکندری به نشر معارف دینی درجامعه به عنوان راهی برای پیاده شدن حکومت اسلامی اعتقاد داشت ، او با شناسایی کانون های مذهبی تلاش زیادی برای گسترش فعالیتشان وبه خصوص پیوندشان با مساجد انجام داد.
اوبا نوشتن مقالات مذهبی به قلم شیوایش زبانزد خاص و عام بود . پس از گرفتن دیپلم به عنوان سرباز وارد ارتش شد . او ارتش را کانونی برای مبارزه با رژیم فاسدپهلوی قرار داد . تلاش های آگاهی بخش او به ارتشیان با پخش اعلامیه ها , نوارهای مذهبی و سیاسی امام خمینی(ره) همراه بود ,این مبارزات منجر به زندانی و شکنجه ی او شد.
انقلاب اسلامی مردم ایران وارد مرحله ی حساس و تعیین کننده ای شده بود وحکومت شاه آخرین روزهای حاکمیت ننگینش را طی می کرد.
امام خمینی (ره)دستوردادند ,نظامیان پادگانها را ترک کنند با صدور این فرمان, او به همراه یکی از دوستانش به نام بهلول که بعد شهید شدو تعداد زیادی از سربازان از پادگان فرار کردند . موسی پس از فرار از پادگان به قم رفت و در کمیته استقبال از امام مشغول فعالیت شد ,او فعالیتهایش را دراین کمیته ناتمام گذاشت و برای مبارزه مسلحانه با رژیم منفور پهلوی به اهواز آمد .
وقتی در بهمن ماه 1357بساط حکومت جابرانه پهلوی برچیده شد,موسی اسکندری به تحصیل روی آورد وبا شرکت درآزمون سراسری در سال 1358 در رشته ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز قبول شد.
اودر این دوره ازدواج کرد تا به سنت تاکید شده ی اسلام وپیامبر رحمت عمل کرده باشد.
با طرح هماهنگی شورای مساجد و تاسیس این شورا ,اواولین کانون منسجم و تشکیلاتی قوی مساجد را در اهواز و استان خوزستان پی ریزی کرد .در دوران افتخارآمیز دفاع مقدس این تشکیلات منسجم ونیروهای فعال در آن خدمات شایانی را دردفاع از انقلاب اسلامی انجام دادند .
اودر بین مردم وجوانان مذهبی خوزستان به آقا موسی معروف بود,آقا موسی به کار پایه ای معتقد بود وار دوراندیشی وآینده نگری شگفت آوری برخورداربود.
او به منظور تامین نیرو انسانی کارآمد وقوی در بلند مدت طرح مهم تشکیل لشکر قدس را که از نوجوانان تشکیل شده بود,ارائه داد وخودش فرماندهی این لشکر را به عهده گرفت. تعدادی از شهدای آخر جنگ از نیروهایی بودند که در ایت لشکر آماده پیکار و رزم شده بودند,این لشکر بعد ها به بسیج نوجوانان تغییر نام یافت .
موسی اسکندری در راه دفاع از تمامیت ارضی ایران اسلامی زحمات زیادی متحمل شد ومسئولیتهایی را قبول کرد,فرماندهی یکی از واحدهای سپاه هشتم امام صادق(ع) مسئول فرهنگی بنیاد شهید استان خوزستان, فرمانده تیپ امام حسن (ع) و رئیس ستاد لشکر 7 ولی عصر (عج) از جمله مسئولیتهای ایشان بود .
بااینکه او در تمام دوران دفاع مقدس مسئولیت داشت وشبانه روزدر خدمت جنگ بوداما ازتحصیل در دانشگاه غافل نمی ماند,در زمانهایی که از شدت کار کاسته می شد موسی در دانشگاه حضور می یافت وبه تحصیل می پرداخت .
آقا موسی در عبادت زاهد و عابد بود,در فرماندهی وهدایت جنگ ,بزرگمردی مصمم که انگارتجربه ی سالها حضور در جبهه وآموزشهای زیاد را باخود همراه دارد ؛ودر صحنه های درگیری با دشمنان که در بسیاری از عملیات اتفاق افتاد مثل یک بسیجی ساده در کنار دیگر رزمندگان در خطوط مقدم جبهه ها حضور داشت وبه نبرد رویا رو با دشمن می پرداخت.
از این که فرمانده باشد و از دور دستی بر آتش داشته باشد اکراه داشت . حضور فرمانده را در کنار رزمندگان لازم می دانست .حضور او و سایر فرماندهان سپاه درکنار رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس ,پیروزی های درخشانی را برای ایران درپی داشت.
در یک جنگ سخت, یکی از بسیجیان به وی می گوید : "شما بر گردید تا ما دلمان خوش باشد که شما هستید .آقا موسی در جواب می گوید : ما دلمان خوش است که خدا هست." در عملیات کربلای 4 هم مانند عملیات دیگر ,با اینکه می توانست در پشت جبهه بماند و وظایفش را انجام دهد,در کنار رزمندگان حاضر شد . به علت متوقف شدن عملیات, دستور عقب نشینی صادر می شود . آقا موسی دیگران را بر می گرداند اما خودش
حاضر به بازگشت نمی شود , یکی از رزمندگان ماموریت می یابد که آقا موسی را بر گرداند اما ایشان در آن قایق تعدادی ازمجروحین و یارانش را سوار می کند و وقتی به او برای بازگشتن اصرار می کنند, می گوید: چگونه بر گردم در حالی که این بچه ها مجروح اینجا افتاده اند .
آقا موسی که خود مجروح شده بود در کنار سایر مجروحین که امکان بازگشت بر ایشان نبود در جزیره سهیل می ماند و آماده پرواز به عرش الهی می شود.
اوکه سالهاقبل در دیوار کتابخانه اش نوشته بود : "خدایا من منتظر لقاء تو هستم ."
,حالا داشت عاشقانه به خدا می رسید.
موسی اسکندری سر انجام در دی ماه سال 1365 در جزیره سهیل به آرزوی دیرینه اش وشهید شد,روزی مه او شهید شد28ساله بود؛موسی 14سال از عمر28ساله اش را در مبارزه گذراند . پیکر پاک ومطهراو پس از ده سال توسط نیروهای جستجوی مفقودین شناسایی شدودرسال 1375 با تشعییع مردم قدرشناس اهواز در گلزار شهدای بهشت آباد اهواز آرام گرفت .
موسی از روزی که وارد مبارزه با حکومت شاه شد,خودرا آماده شهادت کرده بود,اودر یکی از وصیت نامه هایش می نویسد:
همسرم اگر خداوند فرزندی به ما عطا کرد نامش را مهدی بگذار و لقبش را لطف الله ؛ و او راپاسدار تربیت کن و لباس سبز پاسداری بر تنش کن و او را تشویق کن که پاسدار شود . در سپاه پاسداران که نور چشم امام است و بازوی مسلح ولایت فقیه . محبت مادری و پدری وقتی است که خانه و کاشانه آتش نگرفته باشد . موقعی که خانه و کاشانه اسلام را دارند آتش می زنند می بایست بارها کردن تمام هستی رفت و در خاموشی این آتش اقدام کرد . عزیزانم : علی بن مهزیارغریب شهرمان را فراموش نکنید .
سعی کنید دعای ندبه را در آنجا برگزار کنید که همه هفته مردم به یاتد امام زمان (عج) باشد و مملکتمان امام زمانی شود .
منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهید



وصیت‌نامه

بسمه تعالى
و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر
امشب آخرین شب من ، آخرین شب انتظار ، آخرین شب انتظار است ,همان آخرین شب انتظار مستضعفین محروم و مظلوم لبنان و افغان و دیگر مردم مظلوم دنیا ، وامشب نیز شاید آخرین شب بسیارى از عزیزان و نخبگان این امت باشد که به جرات باید گفت مثل اینها در هیچ دوره اى جز صدر اسلام و آنهم در معدودى افراد پیدا نمى شوند و انشاءالله امیدوارم که با پیروزى در عملیات قلب امام زمان سلام الله علیهم و امام امت و مردم شهید پرورمان را شاد نماید.
اما بعد بنده حقیر موسى اسکندرى فرزند قربانعلى ملتمس دعا از همه عزیزان را دارم از همه کسانى که به نحوى با آنها ارتباط شغلى داشته ام مى خواهم که مرا ببخشید. در صورتى که ازبنده خطایى دیده باشند مرا عفو نمایند ,مسلما عفو یک گناهکار پاداش بسیار بزرگى دارد که العفو خیرلکم , ازخانواده ام, پدر و مادر عزیز و مهربان و خوبم و از امیدانم (شیخ محسن و محمود ) برادران عزیزم تا خواهران صابرم و تا خانواده مظلوم و صابرم التماس دعا دارم و از همه آنها مى خواهم که مرا دعا نمایند در صورت امکان مرا نزدیک قبر بچه ها (مهدى - محسن - علیرضا ) دفن نمایند .
از مهدیه و مهدى عزیزان کوچولو و امیدان آینده اسلام مى خواهم که پدرشان را از یاد نبرند و او را دعا نمایند, ازشان مى خواهم که راه علم و معرفت را پیش گیرند که سعادت دنیا و آخرت در آن نهفته است. انشاالله با قلبى آکنده از معرفت, ولایت و محبت آل على علیهم السلام در تمام مراحل زندگى موفق باشید و پدرگناهکار و منتظر دعایتان را نیز از این معرفت که کسب نموده اید فراموش ننمایید و خیراتى نصیبش کنید.
دیگر عرضى ندارم جز در خواست عفو عزیزان و سفارش بر پیروى مطلق و گام به گام ولعل به لعل امام امت, این پیر روشن ضمیر را مى نمایم .
مساجد و جلسات قرآن و کار با بچه هاى انقلاب و جلسات خانگى و غیره را سفارش مى نمایم . 2/10/65 شب قبل از عملیات موسی اسکندری
خادم الشهداء
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۰ ، ۱۷:۵۵

برجمال مهدی (ع) صلوات

امام زمان

امام زین العابدین(ع) فرمود:انتظار فرج از بزرگترین گشایش هاست.

روز و شب منتظرم تا که زمهدی خبراید .

دلبرم  از پس  این پرده  غیبت  بدر  اید .

خلق گویند مشو نومید ولیکن من بی دل

ترسم اخر که به وصلش نرسم عمر سراید. 

دعای فرج

خادم الشهدا                                                                      تمام اجرما در گمنامی است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۰ ، ۱۷:۵۴