تقدین به خانواده صبور شهداء
سه شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۵۲ ب.ظ
![IMG4UP](http://img4up.com/up2/65666545992501735069.jpg)
غمت مباد پدر !!
من برگشتم.
هرچند از رفتن، رسیدن نصیبم نشد. اما ماندم … به گمانم رفتن، ماندن است.
دلتنگی هایم ماندن است.
نوشته هایم ماندن است و تو ماندنی تر از همه ی اینهایی ...
گفتم شاید با رفتن دلتنگی هایم از دفتر مشق کلاس اول خط بخورد اما نشد
...انگار هیچ وقت نمیشود.
به نوشتن
به تو
به غروب
به فکه
به شلمچه
به غربت بچه های کربلای پنج
به نگاه حاج حسین که قلم می گذارد توی دستم
به خودم …
همه ی نوشته هایم ختم شد به بودنت … بودنم و بودنش …
و چقدر زیباست این بودن ها و نبودن ها
که
تو نباشی
او نباشد
و
تنها من باشم …
و
روی شانه هایم این نبودن ها سنگینی کند!!
اما غمم نیست …
مدت هاست که غمم نیست !!
راستش این روزها
دوکوهه را
ساختمان مقداد را
خودم را
تو را
قطعه 44 را شعر میکنم !!
۹۱/۰۳/۰۲